مراحل زندگی

ساخت وبلاگ

زندگی انسان سیر و سفری دائمی است. از گهواره به گور سیر می کنیم و در حال سفریم. پیش رویمان هفت مرحله جداگانه، هفت پله است. دانایان به هر مرحله نامی داده اند. اگر نفسمان از این مراحل، تک به تک نگذرد و بر این گان باطل بماند که موجودی متفاوت است، نمیتواند سفر را به پایان رساند و به حق بپیوندد. انسان در دروغ و خسران و ظن است. تا هفت پله را نپیماید، نمیتواند به حقیقت برسد.

مرتبه اول نامش نفس اماره است. مرحله نفس خام و بکر و نتراشیده و نخراشیده که مدام دیگران را مقصر می شمارد. افسوس که آدم های زیادی در تمام عمرشان در این مرحله می مانند و نمی توانند ار آلودگی ها رها شوند. آدمی که جز به امور دنیوی به چیزی دیگر فکر نمی کند و طمع مال و مقام و قدرت دارد در این مرحله قرار دارد. اشخاصی را که کشتی زندگیشان در این جا لنگر انداخته، فورا می شناسی. همیشه دیگران را مقصر و گناهکار می شمارند و همیشه از دیگران خرده می گیرند؛ به همان راحتی که نفس می کشند، شایعه می پراکنند و افترا می زنند؛ به هیچ وجه نقصی در وجود خود نمی یابند، در مورد دیگران حکم می دهند؛ در اقلیم شک و شبهه و تکبر می زیند. می شناسیشان. در وجود خودت کشفشان کرده ای. چون مادامی که انسانیم و مادامی که انسان جایز الخطاست، کسی در میانمان نیست که اسیر نفس اماره نشده باشد. مهم این است که سریع بتوان از آن چاله بیرون آمد.

انسان هرگاه نقص ها و عیب ها و هوس ها و اشتیاق های نفسش را شناخت و قصد کرد اصلاحش کند، آن زمان به سفری درونی می رود. از آن به بعد چشمانش نه رو به بیرون، بلکه رو به درون می چرخد. به این ترتیب گام به گام به منزل بعدی نزدیک می شود. این منزل از منظری، درست بر خلاف منزل پیشین است. در این جا فرد به جای آنکه مدام دیگران را مقصر بداند، همیشه تقصیر را در وجود خودش می یابد. در هر واقعه ای خودش را می کاود و مقصر می داند. این پله ، پله "عالم زیبا و منِ زشت" است. در این مرحله نفس به نفس لوّامه بدل می شود. یعنی نفس سرزنش کننده یا مقصر داننده.

در مرحله سوم شخص پخته تر می شود و به نفس مُلهمه می رسد. در این نقطه، از آنجا که نفس انسان "الهام گیرنده" است، فرد از هر چه و هر کس که در دنیا می بیند، الهام می گیرد. از دور و اطرافش به تدریج حس می کند حالتی که به آن تسلیم بودن می گویند چگونه آزادی ای است. اگر قسمتش باشد به شهر علم قدم می گذارد. این مقام با آن که گهگاه قبض، یعنی تنگی و فشردگی، پدید می آورد، از آنجا که اکثر اوقات بسط، یعنی گشایش و گسترش ، به همراه دارد، چندان زیباست که باعث شادمانی دل شود. اما جذبه اش در عین حال بزرگترین خطر است. چون بیشتر کسانی که به این مرحله می رسند، نمی خواهند از آن خارج شوند. گمان می کنند به پایان راه رسیده اند. حال آنکه راه طولانی تر و دشوار تر است.

اینجا آهنگین و رنگین است و خیلی ها نمی توانند اراده و بصیرت و جسارتِ پیشتر رفتن را در خود بیابند. به همین سبب است که سومین منزل با آن که مانند باغ بهشت لطیف است، برای آن ها که هدفی والاتر دارند نوعی دام محسوب می شود.

شخصی که موفق شود از این مرحله فراتر برود، شهر علم را پس پشت می گذارد و به مقام نفس مطمئنه می رسد. دیگر نفس مثل سابق نیست، به کل تغییر کرده است. از این رو به آن نفس راضیه و خشنود هم  می گویند. شخص دیگر مالک شعوری بس والاتر است. چشمش سیر و دلش باز شده. دیگر درد نقدینه و شهرت و مال و مقام ندارد. با دیگران به خوبی رفتار می کند و فقط هنگام نماز روی سجاده نیست که آرامش دارد، همیشه همینطور است. در نمازی دائمی است. قلبی نمی شکند، حق بنده ای را نمی خورد، بر کسی خرده نمی گیرد و عیوب دیگران را می پوشاند. مال و ملک را به خدای مالک الملک تسلیم می کند.

فراتر از اینجا شهر توحید است. به سه مرتبه پایانی مراتب کمال می گویند. حقیقتا اندکند انسان هایی که بتوانند به آنجا برسند و خدا به هر حالی که افکندشان، خوشحال، آرام و سپاسگزارند. از آنجا که در نخستین مرحله از سه مرحله پایانی به نفس راضیه رسیده اند به امور دنیوی اهمیت نمی دهند و فریب دنیا را نمی خورند.

مقان بعدی نفس مرضیه است . چون خدا از این نفس رضایت دارد به آن "نفس پسندیده" می گویند. شخصی که به این جا می رسد، چراغ راه دیگران می شود. نورش را به هر که بخواهد می تاباند، مانند قطبی حقیقی و چراغ راه دیگران می شود. نوراش را به راه هر که بخواهد می تاباند، مانند قطبی حقیقی و چراغی خاموش ناشدنی روشنی می بخشد. گاه حتی می تواند شفا بدهد. در رفتارهایش از افراط و تفریط می پرهیزد. در هیچ موضوعی غلو نمی کند. جدا افتاده ها را بهم می رساند، دشمنان را آشتی می دهد، محیط ها را تلطیف می کند، به نسیمی ملایم می ماند که در سخت ترین اقلیم ها می وزد.

فرد در هفتمین و آخرین مقام به نفس کامله می رسد. در این جا ظن نفسی متفاوت به کل از میان می رود. اما چون کسی نیس که این مقام را بشناسد و اگر هم باشد در باره اش سخنی نگفته، آگاهیمان در باب آن بسیار محدود است. شمردن منازل راه حق آسان است، طی کردنش دشوار است. در این راه نه تنها موانع زیاد وجود دارد، پیش رفتن در خطی مستقیم غیر ممکن است. راهی که از نخستین منزل به حتی کسانی هستند که گمان می کردند خام بودند و پخته شده اند، اما از آن بالا به پایین سقوط کرده اند. وضع که چنین باشد، شمار انسان هایی که بتوانند به منزل نهایی برسند بسیار اندک خواهد بود.

برگرفته از کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک

+ نوشته شده در  دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ساعت 16:4  توسط فریاد  | 
مراحل زندگی...
ما را در سایت مراحل زندگی دنبال می کنید

برچسب : مراحل,زندگی, نویسنده : baavarkon بازدید : 112 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 18:41